بتول سادات امینی
چکیده:
طرح مسئله
واژگان کلیدی
الف. حجاب
تعریف اصطلاحی حجاب
حجاب در اصطلاح فقها
ارتباط عفاف با حجاب
گونههای حجاب در قرآن
1- حجاب پوششی
2- حجاب گفتاری
3- حجاب رفتاری
فلسفهی حجاب
1- پاسخ به میل فطری
2- مهار میل به خود نمایی
3- کاهش التهابهای جنسی
جمعبندی
منابع
وجوب حجاب برای ن از ضروریات دین اسلام است و امروزه در جوامع اسلامی رعایت حجاب به نمادی برای نشان دادن مسلمانبودن یک زن تبدیل شده است. آنچه که در این نوشتار به دنبال آن هستیم، بررسی این مسئله از منظر قرآن است. بر اساس یافتههای این تحقیق، قرآن کریم تأکید فراوانی به وم حفظ حجاب برای ن داشته است. با تأمل در قرآن کریم به این نتیجه میرسیم که دلیل چنین تأکیدی از سوی قرآن کریم خالی از دلیل نیست و اموری همچون مهار میل به خودنمایی از جمله دلایل آن بوده است.
از مسائل مهم دربارهی بانوان، مسئله حجاب» ن است. این مسأله در نگاه کلان چنان اهمیتی دارد که گاه میتواند حتی تعیین کنندهی فکری و اعتقادی افراد و گروهها باشد.
مسئله پوشش ن را میتوان از زوایا و رویکردهای گوناگون تاریخی، جامعه شناسی، روان شناختی، هنری و قرآنی مورد مطالعه قرار داد ولی مقصود اصلی این تحقیق، بررسی مسئله فلسفه حجاب بانوان تا حدودی از نگاه قرآن و کاوشی در این زمینه میباشد.
لازم به ذکر است که در بحث پوشش در نگاه فقه شیعه و اهل سنت شباهتهای زیادی وجود دارد تا آنجایی که تفکیک جزئی آن دو در این مجال میسر نبوده است.
آشنایی با مفهوم و تعریف واژگان کلیدی موجود در این نوشتار در روشن کردن بحث نقش به سزایی دارد.
حجاب» واژهای عربی است و زبان شناسان عرب، برای آن، دو معنای اصلی برشمردهاند:
1- حجاب، به مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی و اشیائی محسوس باشد و یا از امور معنوی و غیر محسوس. راغب چنین میگوید:
حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است. [1]
صاحب مقاییس اللغه نیز میآورد:
حجب دارای یک معنای اصلی است و آن منع است. گفته میشود: حجبته، یعنی؛ منع کردم او را.» [2]
همچنین فیومی مینویسد:
حجب به معنای منع است و از همین رو به پوشش حجاب گفته میشود زیرا پوشش مانع از مشاهده میشود و به دربان حاجب گفته میشود چون مانع و بازدارنده از ورود دیگران است. اصل معنای حجاب، جسمی است که بین دو جسد حائل میشود و گاه بر امور معنوی نیز به کار میرود؛ از این رو گفته شده است: عجز» حجاب میان انسان و مراد اوست و معصیت» حجاب بین بنده و پروردگار اوست.» [3]
2- حجاب به معنای ستر و پوشش
جوهری معنای پوشش» را برای حجاب ذکر کرده و گفته است:
حجاب یعنی پوشش و حجاب درون انسان، یعنی آن چه که بین قلب و اعضای دیگر حائل میشود.»[4] همچنان که ابن منظور نیز در لسان العرب، حجاب را به معنای ستر» دانسته و گفته است:
حجاب به معنای ستر و پوشش است: حجبه» یعنی آن را پوشانید، زن محجوب، زنی است که پوشیده باشد.» [5]
در تعیین این که از میان این دو معنا کدام یک اصلی و یا هر دو معنا در عرض یکدیگر معانی اصلی به شمار میآید، نظر مؤلف التحقیق فی کلمات القرآن» را در اینجا میآوریم.
حجاب در اصل به معنای مانع از تلاقی دو چیز یا اثر آن دو است، چه هر دو چیز مادی و دیگری معنوی و نیز بدون تفاوت از این ناحیه که آن مانع و حجاب، شیء مادی باشد یا امر معنوی.» [6]
کاربرد قرآنی حجاب نیز دلالت بر آن دارد که معنای حجاب همان منع» است و اگر به پوشش و ساتر، حجاب گفته میشود، از آن رو است که پوشش، مانع از دیدن و از مصداقهای حجاب است. چنان که خصوصیات پیش گفته معنایی دربارهی حجاب را نیز میتوان در کاربردهای قرآنی سراغ گرفت مانند:
1- و اذا سألتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب.»[7]
و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را از آنان [همسران پیامبر] میخواهید از پشت پرده بخواهید.»
در این آیهی شریفه، حجاب به معنای مانع (مانع دیدن) است و حجاب خود و هر دو طرف آن جملگی امور مادی و محسوساند.
2- و بینهما حجاب»[8]
و در میان آن دو [بهشتیان و دوزخیان] حجابی است.»
حجاب در این آیه نیز به معنای مانع رسیدن دو گروه به یکدیگر است و همچنین نوع حجاب میان بهشتیان و دوزخیان و دو طرف آن، هر دو گونه مادی و معنوی را براساس معاد جسمانی و یا ، برمیتابد.
3- و ماکان لبشرٍ ان یکلمه الله وحیاً او من وراء حجاب»[9]
و چنین نبوده است که خدا با انسانی سخن بگوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب.»
حجاب میان انسان و خداوند به مفهوم وجود مانع دیدن خداوند از سوی انسان و بیتردید، امر معنوی است چنان که دو طرف حجاب ـ خدا و انسان ـ یکی مادی و دیگری معنوی است.
بدین سان میتوان نتیجه گرفت که اصل معنای حجاب، منع است و پسوند و خصوصیت مادی و یا معنوی بودن حجاب و یا اطراف آن، در مفهوم این واژه نهفته نیست بلکه متناسب با مقام و قرائن بیرونی میتوان به مادی و یا معنوی بودن حجاب و اطراف آن راه یافت.
حجاب در کاربرد فقهی و اصطلاح فقیهان، قلمرو کوچکتر و معنای محدودتری دارد و مقصود از آن پوشش ویژهای برای ن است که مانع و بازدارندهی نگاه نامحرمان به او و یا مانع انگیزش تمایل جنسی مردان باشد. پیدایش و کاربرد این اصطلاح به جای ستر که در گذشته، میان فقیهان معمول بوده، به باور برخی از محققان چون شهید مطهری، پیشینهی چندانی ندارد و یک اصطلاح نسبتاً جدید است.[10]
خاستگاه این اصطلاح و معنا، شماری از روایات و آیات قرآن است که در برخی از آنها، واژهی حجاب در معنای پرده و چیزی که مانع از دیده شدن میشود به کار رفته است و در برخی دیگر هر چند واژهی حجاب به کار نرفته اما محتوای آن حجاب به معنای پیش گفته را میرساند.
ب. خمار و جلباب
دو واژهی خمار» و جلباب» نقش کلیدی در فهم حدود حجاب اسلامی دارند، و از آنها بیشتر با عناوین مقنعه» و چادر» در جامعه ما یاد میشود.
ضرورت پوشیدن خمار از آیه شریفه سوره نور استفاده میشود که میفرماید: ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»[11]
راغب ذیل واژهی خمار مینویسد:
خمار در اصل به معنای پوشاندن چیزی است و در اصطلاح پارچهای که زن سرش را با آن میپوشاند اطلاق میشود.» [12]
در لسان العرب» میخوانیم:
خمار برای زن است و آن دستاری است که زن سرش را با آن میپوشاند.» [13]
بنابراین میتوان گفت که خمار» به معنای چارقد و مقنعه است و از آن جهت به آن خمار میگویند که سر را میپوشاند، اما نکتهای که قابل توجه است این است که کارکرد مقنعه فقط پوشاندن سر نیست؛ بلکه باید گریبان را نیز بپوشاند و این معنا از کلمهی جیوب» فهمیده میشود.
صاحب التحقیق» در تعریف جیوب» آورده است:
قسمتی از پیراهن که برای داخل شدن سر به آن باز میباشد،»[14]
بنابراین جیب به معنای گریبان است.
در این آیه شریفه خدای متعال طرز پوشیدن خمار را به ن آموزش میدهد و به ن مؤمن دستور میدهد که از پوششی استفاده کنند که علاوه بر سر، گریبان آنها را هم بپوشاند، چون تا آن زمان ن از روسری استفاده میکردند و غالبا پشت گوش میانداختند و چون یقه لباس آنها باز بود، پوشش کافی نداشتند و گردن و گریبان آنها در معرض دید بود تا وقتی که این آیه نازل شد و امر به پوشاندن این اعضا داد.[15]
آیهای دیگر چگونگی پوشیدن چادر را به ن آموزش میدهد و میفرماید:
یا ایها الناس قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفورا رحیما»[16]
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و ن مؤمنان بگو: جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
کلمه یدنین» از ریشه دنو» به معنای نزدیک است.[17] و جلباب» جامهای است سرتاسری که تمامی بدن را میپوشاند.[18]
ابن منظور ذیل جلباب» چنین میآورد:
ثوب اوسع من الخمار، دون الدواء تغطی به المرأه رأسها و صدرها»[19]
لباسی بزرگتر از خمار (روسری) که غیر از داء است و زن سر و سینهاش را با آن میپوشاند.»
در قاموس المحیط آمده است:
جلباب . ثوب واسع للمرأة دون الملحفه او ما تغطی به ثیابها من فوق کالملحفة او هو خمار»[20]
جلباب در ملل و نحل مختلف مصادیق گوناگونی پیدا میکند، اما آن چیز که در همه مشترک است، پوشش اندام و برجستگیهای بدن است و بیانگر یک نوع پوشش سرتاسری است که در ایران به آن چادر گفته میشود.
فقها در تعریف حجاب گفتهاند:
حجاب لباسی است که زن برای حفظ عورت از اجانب میپوشد. [21]
در این تعریف، دو نکته قابل تأمل وجود دارد:
اول: لفظ مرأة» است که نشان میدهد حجاب مترادف پوشش زن» است. و تعبیر حجاب مردان، قابل تأمل میباشد.
دوم: بنا بر تعریف فوق، پوشش زن در هنگام نماز، حجاب نامیده نمیشود. تحقیق و تفحص در کتب فقیهان مسلمان (اعم از شیعه و سنی) ما را به این حقیقت هدایت میکند که حجاب به عنوان یک تکلیف شرعی و حکم الهی جایگاه خاص و ویژهای در شرع مقدس اسلام دارد؛ به گونهای که اصل این حکم از ضروریات دین بوده و تنها اختلاف در جزئیات مسأله است.[22]
از آنجا که وظیفه فقه تبیین احکام الاهی و حدود آنهاست در کتب فقیهان مسلمان حدود پوشش زن (یا حجاب) چنین تعیین شده است:
زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را میفهمد و به حدی رسیده که مورد نظر است، بپوشاند.»[23]
اما نکتهای که هنگام جستجوی واژه حجاب در آثار فقیهان دینی به چشم میخورد آن است که فقها از لفظ حجاب استفاده نکردهاند، بلکه بیشتر واژه ستر» را به کار بردهاند و احکام آن را ذیل مباحث دیگر عنوان کرده و باب مستقلی بدان اختصاص ندادهاند مثلاً بعضی در کتاب الصلاة» و در بحث از این مسأله که هنگام نماز پوشش باید چگونه باشد، فصلی با عنوان فی الستر و الساتر» گشوده و در آن ضمن بحث از نحوه پوشش حین صلاة، از پوشش زن نزد نامحرم هم سخن گفته و حد آن را تعیین کرده است. [24]
بعضی دیگر در احکام نکاح و ذیل عنوان احکام نگاه کردن» حدود پوشش ن را مطرح کردهاند.[25] نتیجه بحث آنکه، حجاب در فقه به معنای پوشش خاص ن است که همه بدن را به جز صورت و دو دست از نامحرمان بپوشاند که حکم آن در شرع مقدس اسلام وجوب» است.
امروزه نزد عامهی مردم آن معنایی از حجاب که بیش از همه به ذهن میآید، همین معنای فقهی حجاب میباشد. اما در کتب فقها بیشتر از واژه ستر» استفاده شده و از این نظر واژه حجاب از الفاظی است که استعمال آن نسبتاً جدید است.[26] در واقع دقیقاً معلوم نیست که از چه زمانی و چرا واژهی حجاب در معنای پوشش زن به کار گرفته شده است.
ب. عفت
سومین واژه کلیدی در این تحقیق واژهی عفت است.
خلیل فراهیدی در این باره مینویسد:
العفة الکف عما لایحل»[27]
عفت اجتناب از آنچه که حلال نیست، میباشد.»
در لسان العرب نیز ذیل واژهی عفت چنین آمده است:
الکف عمّا لایحل و یجمل: عفّ عن المحارم و الاطماع الدنیه»[28]
خودداری از آنچه که حلال و زیبا نیست، خودداری از حرامها و طمعهای پست»
آنچه از جستجو در سایر کتابهای لغت میتوان فهمید این است که عفت» به معنای نگه داشتن نفس از ارتکاب معاصی و کارهای حرام میباشد.
برخی از علمای اخلاق گفتهاند:
عفت دارای مفهوم عام و خاص است؛ مفهوم عام آن خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی و نفسانی است و مفهوم خاص آن خویشتن داری در برابر تمایلات بیبند و باری جنسی است.» [29]
آنچه از خمیر مایهی این چند تعریف به دست میآید، این است که عفّت ـ به معنای رام بودن قوهی ـ تحت حکومت عقل است. البته با رعایت شرط اعتدال، یعنی نه غرق در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترک غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم. بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم؛ زیرا خدای تعالی همه غرایز را به حکمت در وجود آدمی قرار داده است.
عفاف و حجاب به عنوان دو ارزش در جامعهی بشری به ویژه جوامع اسلامی همواره در کنار هم و گاه به جای هم به کار رفتهاند.
با توجه به معانی ذکر شده، حجاب یک امر ظاهری و بیرونی است؛ یعنی در حقیقت پوشش ظاهری افراد، به ویژه ن را حجاب میگویند. اما عفاف» یک حالت درونی است که انسان را از گناه و حرام باز میدارد و آثار آن در گفتار و رفتار انسان نمود پیدا میکند.
از مقایسه معانی حجاب» و عفاف» به این نتیجه میرسیم که عفاف یک حالت نفسانی و درونی است که نمودهای گوناگونی دارد از جمله، عفت در نگاه، عفت در گفتار، عفت در راه رفتن، عفت در زینت، عفت در پوشش و. که حجاب» در حقیقت همان نمود عفاف» در نوع پوشش (خصوصاً) است. در حقیقت، استعمال لفظ عفاف در مورد حجاب و پوشش و.» از قبیل استعمال لفظ کل در برخی از مصادیق آن است.
خداوند در سورهی مبارکهی احزاب ـ که نخستین سورهای است که از موضوع حجاب سخن گفته است. ـ سه فرمان دربارهی حجاب داده است که گونههای مختلف حجاب را بیان میکند و دو فرمان آن بیش از همه متوجه شخص پیامبر (ص) و خانوادهی آن حضرت و در گام بعدی، متوجه مؤمنان و جامعهی اسلامی است.
در یک فرمان از این دستورهای سهگانه، خدا از پیامبر (ص) خواسته است تا همسران و دختران خود و نیز همسران اهل ایمان را، به عبارت و حفظ نوعی از پوشش دعوت کند تا از این رهگذر مورد اذیت قرار نگیرند:
. قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن.»[30]
بتول سادات امینی
چکیده:
طرح مسئله
واژگان کلیدی
الف. حجاب
تعریف اصطلاحی حجاب
حجاب در اصطلاح فقها
ارتباط عفاف با حجاب
گونههای حجاب در قرآن
1- حجاب پوششی
2- حجاب گفتاری
3- حجاب رفتاری
فلسفهی حجاب
1- پاسخ به میل فطری
2- مهار میل به خود نمایی
3- کاهش التهابهای جنسی
جمعبندی
منابع
وجوب حجاب برای ن از ضروریات دین اسلام است و امروزه در جوامع اسلامی رعایت حجاب به نمادی برای نشان دادن مسلمانبودن یک زن تبدیل شده است. آنچه که در این نوشتار به دنبال آن هستیم، بررسی این مسئله از منظر قرآن است. بر اساس یافتههای این تحقیق، قرآن کریم تأکید فراوانی به وم حفظ حجاب برای ن داشته است. با تأمل در قرآن کریم به این نتیجه میرسیم که دلیل چنین تأکیدی از سوی قرآن کریم خالی از دلیل نیست و اموری همچون مهار میل به خودنمایی از جمله دلایل آن بوده است.
از مسائل مهم دربارهی بانوان، مسئله حجاب» ن است. این مسأله در نگاه کلان چنان اهمیتی دارد که گاه میتواند حتی تعیین کنندهی فکری و اعتقادی افراد و گروهها باشد.
مسئله پوشش ن را میتوان از زوایا و رویکردهای گوناگون تاریخی، جامعه شناسی، روان شناختی، هنری و قرآنی مورد مطالعه قرار داد ولی مقصود اصلی این تحقیق، بررسی مسئله فلسفه حجاب بانوان تا حدودی از نگاه قرآن و کاوشی در این زمینه میباشد.
لازم به ذکر است که در بحث پوشش در نگاه فقه شیعه و اهل سنت شباهتهای زیادی وجود دارد تا آنجایی که تفکیک جزئی آن دو در این مجال میسر نبوده است.
آشنایی با مفهوم و تعریف واژگان کلیدی موجود در این نوشتار در روشن کردن بحث نقش به سزایی دارد.
حجاب» واژهای عربی است و زبان شناسان عرب، برای آن، دو معنای اصلی برشمردهاند:
1- حجاب، به مفهوم مانع و حایل میان دو چیز است، خواه آن دو چیز از امور مادی و اشیائی محسوس باشد و یا از امور معنوی و غیر محسوس. راغب چنین میگوید:
حجب و حجاب به معنای منع از وصول و رسیدن دو چیز به همدیگر است. [1]
صاحب مقاییس اللغه نیز میآورد:
حجب دارای یک معنای اصلی است و آن منع است. گفته میشود: حجبته، یعنی؛ منع کردم او را.» [2]
همچنین فیومی مینویسد:
حجب به معنای منع است و از همین رو به پوشش حجاب گفته میشود زیرا پوشش مانع از مشاهده میشود و به دربان حاجب گفته میشود چون مانع و بازدارنده از ورود دیگران است. اصل معنای حجاب، جسمی است که بین دو جسد حائل میشود و گاه بر امور معنوی نیز به کار میرود؛ از این رو گفته شده است: عجز» حجاب میان انسان و مراد اوست و معصیت» حجاب بین بنده و پروردگار اوست.» [3]
2- حجاب به معنای ستر و پوشش
جوهری معنای پوشش» را برای حجاب ذکر کرده و گفته است:
حجاب یعنی پوشش و حجاب درون انسان، یعنی آن چه که بین قلب و اعضای دیگر حائل میشود.»[4] همچنان که ابن منظور نیز در لسان العرب، حجاب را به معنای ستر» دانسته و گفته است:
حجاب به معنای ستر و پوشش است: حجبه» یعنی آن را پوشانید، زن محجوب، زنی است که پوشیده باشد.» [5]
در تعیین این که از میان این دو معنا کدام یک اصلی و یا هر دو معنا در عرض یکدیگر معانی اصلی به شمار میآید، نظر مؤلف التحقیق فی کلمات القرآن» را در اینجا میآوریم.
حجاب در اصل به معنای مانع از تلاقی دو چیز یا اثر آن دو است، چه هر دو چیز مادی و دیگری معنوی و نیز بدون تفاوت از این ناحیه که آن مانع و حجاب، شیء مادی باشد یا امر معنوی.» [6]
کاربرد قرآنی حجاب نیز دلالت بر آن دارد که معنای حجاب همان منع» است و اگر به پوشش و ساتر، حجاب گفته میشود، از آن رو است که پوشش، مانع از دیدن و از مصداقهای حجاب است. چنان که خصوصیات پیش گفته معنایی دربارهی حجاب را نیز میتوان در کاربردهای قرآنی سراغ گرفت مانند:
1- و اذا سألتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب.»[7]
و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را از آنان [همسران پیامبر] میخواهید از پشت پرده بخواهید.»
در این آیهی شریفه، حجاب به معنای مانع (مانع دیدن) است و حجاب خود و هر دو طرف آن جملگی امور مادی و محسوساند.
2- و بینهما حجاب»[8]
و در میان آن دو [بهشتیان و دوزخیان] حجابی است.»
حجاب در این آیه نیز به معنای مانع رسیدن دو گروه به یکدیگر است و همچنین نوع حجاب میان بهشتیان و دوزخیان و دو طرف آن، هر دو گونه مادی و معنوی را براساس معاد جسمانی و یا ، برمیتابد.
3- و ماکان لبشرٍ ان یکلمه الله وحیاً او من وراء حجاب»[9]
و چنین نبوده است که خدا با انسانی سخن بگوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب.»
حجاب میان انسان و خداوند به مفهوم وجود مانع دیدن خداوند از سوی انسان و بیتردید، امر معنوی است چنان که دو طرف حجاب ـ خدا و انسان ـ یکی مادی و دیگری معنوی است.
بدین سان میتوان نتیجه گرفت که اصل معنای حجاب، منع است و پسوند و خصوصیت مادی و یا معنوی بودن حجاب و یا اطراف آن، در مفهوم این واژه نهفته نیست بلکه متناسب با مقام و قرائن بیرونی میتوان به مادی و یا معنوی بودن حجاب و اطراف آن راه یافت.
حجاب در کاربرد فقهی و اصطلاح فقیهان، قلمرو کوچکتر و معنای محدودتری دارد و مقصود از آن پوشش ویژهای برای ن است که مانع و بازدارندهی نگاه نامحرمان به او و یا مانع انگیزش تمایل جنسی مردان باشد. پیدایش و کاربرد این اصطلاح به جای ستر که در گذشته، میان فقیهان معمول بوده، به باور برخی از محققان چون شهید مطهری، پیشینهی چندانی ندارد و یک اصطلاح نسبتاً جدید است.[10]
خاستگاه این اصطلاح و معنا، شماری از روایات و آیات قرآن است که در برخی از آنها، واژهی حجاب در معنای پرده و چیزی که مانع از دیده شدن میشود به کار رفته است و در برخی دیگر هر چند واژهی حجاب به کار نرفته اما محتوای آن حجاب به معنای پیش گفته را میرساند.
ب. خمار و جلباب
دو واژهی خمار» و جلباب» نقش کلیدی در فهم حدود حجاب اسلامی دارند، و از آنها بیشتر با عناوین مقنعه» و چادر» در جامعه ما یاد میشود.
ضرورت پوشیدن خمار از آیه شریفه سوره نور استفاده میشود که میفرماید: ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن»[11]
راغب ذیل واژهی خمار مینویسد:
خمار در اصل به معنای پوشاندن چیزی است و در اصطلاح پارچهای که زن سرش را با آن میپوشاند اطلاق میشود.» [12]
در لسان العرب» میخوانیم:
خمار برای زن است و آن دستاری است که زن سرش را با آن میپوشاند.» [13]
بنابراین میتوان گفت که خمار» به معنای چارقد و مقنعه است و از آن جهت به آن خمار میگویند که سر را میپوشاند، اما نکتهای که قابل توجه است این است که کارکرد مقنعه فقط پوشاندن سر نیست؛ بلکه باید گریبان را نیز بپوشاند و این معنا از کلمهی جیوب» فهمیده میشود.
صاحب التحقیق» در تعریف جیوب» آورده است:
قسمتی از پیراهن که برای داخل شدن سر به آن باز میباشد،»[14]
بنابراین جیب به معنای گریبان است.
در این آیه شریفه خدای متعال طرز پوشیدن خمار را به ن آموزش میدهد و به ن مؤمن دستور میدهد که از پوششی استفاده کنند که علاوه بر سر، گریبان آنها را هم بپوشاند، چون تا آن زمان ن از روسری استفاده میکردند و غالبا پشت گوش میانداختند و چون یقه لباس آنها باز بود، پوشش کافی نداشتند و گردن و گریبان آنها در معرض دید بود تا وقتی که این آیه نازل شد و امر به پوشاندن این اعضا داد.[15]
آیهای دیگر چگونگی پوشیدن چادر را به ن آموزش میدهد و میفرماید:
یا ایها الناس قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفورا رحیما»[16]
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و ن مؤمنان بگو: جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
کلمه یدنین» از ریشه دنو» به معنای نزدیک است.[17] و جلباب» جامهای است سرتاسری که تمامی بدن را میپوشاند.[18]
ابن منظور ذیل جلباب» چنین میآورد:
ثوب اوسع من الخمار، دون الدواء تغطی به المرأه رأسها و صدرها»[19]
لباسی بزرگتر از خمار (روسری) که غیر از داء است و زن سر و سینهاش را با آن میپوشاند.»
در قاموس المحیط آمده است:
جلباب . ثوب واسع للمرأة دون الملحفه او ما تغطی به ثیابها من فوق کالملحفة او هو خمار»[20]
جلباب در ملل و نحل مختلف مصادیق گوناگونی پیدا میکند، اما آن چیز که در همه مشترک است، پوشش اندام و برجستگیهای بدن است و بیانگر یک نوع پوشش سرتاسری است که در ایران به آن چادر گفته میشود.
فقها در تعریف حجاب گفتهاند:
حجاب لباسی است که زن برای حفظ عورت از اجانب میپوشد. [21]
در این تعریف، دو نکته قابل تأمل وجود دارد:
اول: لفظ مرأة» است که نشان میدهد حجاب مترادف پوشش زن» است. و تعبیر حجاب مردان، قابل تأمل میباشد.
دوم: بنا بر تعریف فوق، پوشش زن در هنگام نماز، حجاب نامیده نمیشود. تحقیق و تفحص در کتب فقیهان مسلمان (اعم از شیعه و سنی) ما را به این حقیقت هدایت میکند که حجاب به عنوان یک تکلیف شرعی و حکم الهی جایگاه خاص و ویژهای در شرع مقدس اسلام دارد؛ به گونهای که اصل این حکم از ضروریات دین بوده و تنها اختلاف در جزئیات مسأله است.[22]
از آنجا که وظیفه فقه تبیین احکام الاهی و حدود آنهاست در کتب فقیهان مسلمان حدود پوشش زن (یا حجاب) چنین تعیین شده است:
زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلکه احتیاط واجب آن است که بدن و موی خود را از پسری هم که بالغ نشده ولی خوب و بد را میفهمد و به حدی رسیده که مورد نظر است، بپوشاند.»[23]
اما نکتهای که هنگام جستجوی واژه حجاب در آثار فقیهان دینی به چشم میخورد آن است که فقها از لفظ حجاب استفاده نکردهاند، بلکه بیشتر واژه ستر» را به کار بردهاند و احکام آن را ذیل مباحث دیگر عنوان کرده و باب مستقلی بدان اختصاص ندادهاند مثلاً بعضی در کتاب الصلاة» و در بحث از این مسأله که هنگام نماز پوشش باید چگونه باشد، فصلی با عنوان فی الستر و الساتر» گشوده و در آن ضمن بحث از نحوه پوشش حین صلاة، از پوشش زن نزد نامحرم هم سخن گفته و حد آن را تعیین کرده است. [24]
بعضی دیگر در احکام نکاح و ذیل عنوان احکام نگاه کردن» حدود پوشش ن را مطرح کردهاند.[25] نتیجه بحث آنکه، حجاب در فقه به معنای پوشش خاص ن است که همه بدن را به جز صورت و دو دست از نامحرمان بپوشاند که حکم آن در شرع مقدس اسلام وجوب» است.
امروزه نزد عامهی مردم آن معنایی از حجاب که بیش از همه به ذهن میآید، همین معنای فقهی حجاب میباشد. اما در کتب فقها بیشتر از واژه ستر» استفاده شده و از این نظر واژه حجاب از الفاظی است که استعمال آن نسبتاً جدید است.[26] در واقع دقیقاً معلوم نیست که از چه زمانی و چرا واژهی حجاب در معنای پوشش زن به کار گرفته شده است.
ب. عفت
سومین واژه کلیدی در این تحقیق واژهی عفت است.
خلیل فراهیدی در این باره مینویسد:
العفة الکف عما لایحل»[27]
عفت اجتناب از آنچه که حلال نیست، میباشد.»
در لسان العرب نیز ذیل واژهی عفت چنین آمده است:
الکف عمّا لایحل و یجمل: عفّ عن المحارم و الاطماع الدنیه»[28]
خودداری از آنچه که حلال و زیبا نیست، خودداری از حرامها و طمعهای پست»
آنچه از جستجو در سایر کتابهای لغت میتوان فهمید این است که عفت» به معنای نگه داشتن نفس از ارتکاب معاصی و کارهای حرام میباشد.
برخی از علمای اخلاق گفتهاند:
عفت دارای مفهوم عام و خاص است؛ مفهوم عام آن خویشتن داری در برابر هر گونه تمایل افراطی و نفسانی است و مفهوم خاص آن خویشتن داری در برابر تمایلات بیبند و باری جنسی است.» [29]
آنچه از خمیر مایهی این چند تعریف به دست میآید، این است که عفّت ـ به معنای رام بودن قوهی ـ تحت حکومت عقل است. البته با رعایت شرط اعتدال، یعنی نه غرق در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترک غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم. بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم؛ زیرا خدای تعالی همه غرایز را به حکمت در وجود آدمی قرار داده است.
عفاف و حجاب به عنوان دو ارزش در جامعهی بشری به ویژه جوامع اسلامی همواره در کنار هم و گاه به جای هم به کار رفتهاند.
با توجه به معانی ذکر شده، حجاب یک امر ظاهری و بیرونی است؛ یعنی در حقیقت پوشش ظاهری افراد، به ویژه ن را حجاب میگویند. اما عفاف» یک حالت درونی است که انسان را از گناه و حرام باز میدارد و آثار آن در گفتار و رفتار انسان نمود پیدا میکند.
از مقایسه معانی حجاب» و عفاف» به این نتیجه میرسیم که عفاف یک حالت نفسانی و درونی است که نمودهای گوناگونی دارد از جمله، عفت در نگاه، عفت در گفتار، عفت در راه رفتن، عفت در زینت، عفت در پوشش و. که حجاب» در حقیقت همان نمود عفاف» در نوع پوشش (خصوصاً) است. در حقیقت، استعمال لفظ عفاف در مورد حجاب و پوشش و.» از قبیل استعمال لفظ کل در برخی از مصادیق آن است.
خداوند در سورهی مبارکهی احزاب ـ که نخستین سورهای است که از موضوع حجاب سخن گفته است. ـ سه فرمان دربارهی حجاب داده است که گونههای مختلف حجاب را بیان میکند و دو فرمان آن بیش از همه متوجه شخص پیامبر (ص) و خانوادهی آن حضرت و در گام بعدی، متوجه مؤمنان و جامعهی اسلامی است.
در یک فرمان از این دستورهای سهگانه، خدا از پیامبر (ص) خواسته است تا همسران و دختران خود و نیز همسران اهل ایمان را، به عبارت و حفظ نوعی از پوشش دعوت کند تا از این رهگذر مورد اذیت قرار نگیرند:
. قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن.»[30]
حجاب شرعی دو نوع است: حجاب ظاهری و باطنی.
حجاب ظاهری همان حجابی است که خداوند متعال ن و دختران را به التزام و رعایت او امر نموده است. همانند پوشاندن بدن مقابل مردان نامحرم.
در این خصوص خداوند متعال در قرآن کریم به بندگان خود امر فرموده و احادیث پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) بر آن تاکید کرده اند.
فقها به صورت مفصل حدود حجاب را در رسالات عملیه بیان نموده اند . در اینجا به اختصار اشاره می کنیم:
آنچه در حجاب واجب است پوشاندن اجزای بدن به جز کف دستان و گردی صورت از نامحرم است.
پوشش باید ویژگی های ذیل را دارا باشد:
1- جذاب نباشد ؛ از رنگهای تند که باعث جلب توجه می شود؛ نباشد.
2- تنگ و بدن نما نباشد؛ به طوری که شکل و اندازه اندام بدن معلوم نباشد.
3- ضخیم باشد؛ به طوری که اندام بدن دیده نشود.
اگر اموری که در بالا ذکر شد در پوشش باشد، این پوشش اسلامی است.
لازم به یادآوری است که پوشش روی پا نیز در مقابل نامحرمان واجب است.
حجاب باطنی: آنچه خداوند متعال دختران و ن و همچنین پسران و مردان را به آن امر نموده است و احادیث پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) بر آن تاکید نموده اند.
منظور از حجاب باطنی دوری از هر چیزی است که انسان را به فساد و گناه می اندازد.
یعنی عفت و حشمت و نگاه نکردن به نامحرم است. حجاب باطنی همان رفتار دختران و ن و پسران و مردان است و این دو نوع حجاب هر کدام مکمل دیگری است و حجاب ظاهری بدون مراعات نمودن حجاب باطنی معنایی ندارد.
وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان [ همسران پیامبر] میخواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است. ( سوره مبارکه احزاب، آیه 53)
قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ * وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ .
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است* و به ن با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا ن همکیششان یا بردگانشان [=کنیزانشان] یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به ن آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهان شان آشکار شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد.) و همگی به سوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید. (سوره نور آیه های 30 و 31)
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
درباره این سایت